◄ کاني شناسي گابرو:
کوارتز گابرو و کوارتزيت سنگهاي اطلاق مي شود که به عنوان کاني فرعي تا 10 درصد کوارتز دارند. پلاژيوکلاز اين سنگها معمولاٌ لابرادوريت يا بيتونيت است ولي آنورتيت نيز زياد ديده ميشود. در گابرو بطور کلي آنهايي که داراي اليوين است داراي پلاژيوکلازهاي بازيکتري نيز ميباشد و آنهايي که داراي پيروکسنهاي منوکلينيک است پلاژيوکلاز آنها اسيدي تر است و بالاخره سديکترين پلاژيوکلازها با نوريتها و هيپريتها ديده ميشود.
اين پلاژيوکلازها که خيلي کمتر زونه هستند معمولا داراي ماکل آلبيت و همچنين ماکل آلبيت و کارلسبارد تواما در آنها ديده ميشود. ما کل پرکليين نيز در اين پلاژيوکلازها ظاهر ميشود.
◄ کانيهاي فرومنيزين گابروها:
پيروکسنهاي گابروي معمولي اوژيت و ديو پسيديک مي باشد. انکلوزيونهاي ايلمنيت و ساير اکسيدهاي آهن در پيروکسنها ممکن است توليد ساخت شاليدن بنمايد. در نوريتها و هيپريتهاي هيپرتين مهمترين کاني تيره رنگ ميباشد و ممکن است داراي پلئوکروشيم باشد، انستاتيت نيز گاهي ديده ميشود. اليوين اين سنگها معمولا از نوع متوسط است ولي در بعضي گابروها که داراي آهن زياد ميباشند از نوع فاياليت ميباشد.
سنگ هاي اليوين گابرو و تروکتوليت کمياب تر از گابروهاي پيروکسندار است و به همين ترتيب اليوين نوريتها از نوريتهاي ديگر کميابتر است. گابروهايي که داراي هورنبلند بصورت کافي اوليه باشد فقط در نواحي محدودي يافت ميشود ولي هورنبلند ثانويه که در نتيجه جانشيني پيروکسنها بوجود آمده باشد زياد ديده ميشود. رنگ هونبلندهاي اوليه قهوهاي در گاهي سبز رنگ است در صورتي که رنگ هورنبلندهاي ثانويه سبز يا سبز روشن ميباشد.
◄ کانيهاي فرعي:
بيوتيت به عنوان کاني فرعي در بعضي انواع گابروها ديده ميشود و در برخ نوريتها و گابروها به حدي زياد است که ميتوان آن را جزء کانيهاي عادي سنگ دانست. کوارتز نيز ممکن است به مقدار خيلي کم در اين سنگها ظاهر شود(مخصوصاٌ در نوريتها و هورنبلند گابروها). در برخي گابروها که به نام کوارتز گابرو ناميده ميشود ، کوارتز مقدارش به حدي است که ميتوان به آن کاني شاخص اطلاق کرد.
مهمترين کانيهاي فرعي اين سنگها عبارتند از: آپاتيت ، منيتيت ، ايلمنت و اسپنيل و به مقدار کمتري پيريت ، پيروتين ، گروناها ، اسفن و اثري از فلدسپاتوئيدها نيز در انواع قليايي اين سنگها ديده ميشود.
کروميت به عنوان کاني فرعي در انواع تروکتوليتهاديده ميشود. بعضي از نوريتها داراي سيليملنيت ، آندالوزيت ، کورديريت و گرونا است که بيشتر ممکن است از سنگهاي همبر سنگ اضافه شده باشد.
◄ دگرساني گابروها:
پلاژيوکلازها دگرسان شده تبديل به آلبيت و زوئيزيت و يا ساير کانيهاي دسته اپيدوت ميشود. پيروکسنها که ممکن است آمفيبول جانشين آنها شده باشد دگرسان شده به کلريت ، تالک و سرپانتين تبديل ميشوند. اليوين در اثر دگرساني به سرپانتين و مانيتيت تبديل ميگردد.
◄ ساخت و بافت گابروها:
گابروها معمولا داراي بافت دانهاي با دانههاي متوسط تا درشت و نيم شکلدار هستند. بافت پگماتيتي خيلي به ندرت در اين سنگها ديده ميشود. بافت پورفيري کمياب است ولي بافت گنيسي و نوار ممکن است ديده شود. هم پلاژيوکلازها و هم اليوينهاي اين سنگها ممکن است کم و بيش بصورت موازي باهم قرار گرفته باشند. يکي ديگر از بافتهاي معمولي اين سنگها بافت افي تيک است که در آن تعدادي بلور نسبتا ريز پلاژيوکلاز در داخل بلور درشت پيروکسن ديده مي شود و معرف تبلور همزمان اين دو کاني در سنگ است.
در اين سنگها بافت اربيکولار نيز گاهي ديده شده است. در برخي از تودههاي نفوذي گابرو بافت و درشتي دانهها و ترکيب سنگ ممکن است از يک نقطه به نقطه ديگر تغيير فاحشي داشته باشد. در گابروها معمولا آلبيت منيتيت شکلدار و پيروکسن و اليوين و پلاژيوکلازها نيمه شکلدار ميباشد و اگر کوارتز وارتوز وجود داشته باشد فضاي باقيمانده بين ساير دانهها را پر ميکند. ساخت کرونا يا تاجي يا نوارهاي حاصله در نتيجه فعل و انفعال شيميايي ماگمايي باقي مانده روي بلور در اين دسته از سنگها بخصوص دور اليوينها و منيتيتها و پيروکسنها مخصوصا وقتي در همبري پلاژيوکلازها قرار گرفته باشد خيلي زياد ديده ميشود.
◄ محل تشکيل گابروها:
گابرو ونوريت معمولا در حاشيه باتوليتها و بصورت تودههاي نفوذي که در اولين مراحل باتوليتهاي مرکب بوجود ميآيد و همچنين بصورت تودههاي نفوذي مستقل که ممکن است مطبق نيز باشد. همچنين ممکن است به صورت طبقاتي در بين تودههاي مطبق پريدوتيتي ديده شوند.
تروکتوليتها همراه با پريدوتيتها ظاهر ميشوند. انورتوزيتها نيز ممکن است بصورت تودههاي نفوذي بزرگ که اکثرا در پرکامبرين تشکيل شده است و پلاژيوکلاز آنها لابرادوريت يا آندزين است. و يا بصورت تودههايي در لوپوليتهاي پريدوتيتي که پلاژيوکلاز آنها از نوع بيتونيت است و به صورت تودههاي محدودي که در اثر عمل سگوگاليون در سنگهاي گابرويي بوجود ميآيند.
◄ كاربرد:
گابرو هم به عنوان سنگ لاشه (در جاده سازي، ساخت تونل و پل سازي) و هم به عنوان سنگ تزئيني و نما در فضاهاي دروني و بيروني ساختمانها كاربرد دارد. در اكثر كشورهاي جهان اين نوع سنگ در صورت آلتره نبودن يكي از بهترين انواع سنگ ساختماني محسوب مي شود.
◄ آمفيبوليت Amphibolites
نوعي سنگ دگرگوني با آمفيبول فراوان، به رنگهاي سبز روشن تا تيره و سياه است كه معمولا در اثر دگرگوني ناحيه گابرو ( هورنبلند + پلاژيو كلاز ) به وجود ميآيد. آمفيبولها سختي زيادي داشته و بدليل مقاومت زياد در مقابل عومل جوي جهت تزئين بنا به كار ميروند. از دگرگوني سنگهايي با تركيب مختلف از جمله سنگهاي حد واسط ، آهكها و دولوميتهاي ناخالص ، مارنها و حتي از آهكهاي خالصي كه تحت تاثير متاسوماتيسم سيليسي ؤ منيزيم و آهن قرار گرفته باشند بوجود ميآيد.
مجموعههاي چاپدوني ، بنه شور و تاشك در يزد ، اسفندقه، سيرجان، دهبيد ( صفاشهر ) ، اراك، گلپايگان، سبزوار، بشاگرد، خوي، تربتحيدريه، نمونههاي از مناطقي هستند كه در آنها آمفيبوليت شناسايي شده است.
ادامه مطلب
سنگهايي هستند كه مستتقيما از سرد شدن و تبلور مواد مذاب ايجاد شده اند. چنانچه سرد شدن آنها در داخل پوسته زمين و به تدريج صورت گرفته باشد ، آنها را نفوذي مي نامند. آن دسته از سنگ هاي آذرين كه به بيرون از زمين راه يافته و به سرعت سرد شده باشند ، از آنجايي كه فرصتي براي تشكيل بلورهاي درشت نداشته و يا كم بلورند و آنها را سنگهاي آتشفشاني مي نامند.
سنگهاي آذرين از ويژگيهايي مانند بافت دانه دانه ، ساخت توده اي و تركيب كاني شناسي نسبتا يكنواخت برخوردارند. اين سنگها اگر سالم و بدون هوازدگي باشند ، معمولا مستحكم و بادوامند و به عنوان مصالحي مناسب در بسياري از كارهاي مهندسي قابل استفاده اند. وجود درزه و شكاف و قرار گرفتن در مجاورت گرما و از همه مهمتر شرايط سخت جوي از استحكام آنها مي كاهد.
از بين انواع متعدد سنگهاي آذرين در ايران ، گرانيت ، سينيت ، توناليت ، گنايس و گابرو به طور گسترده تري به عنوان سنگ ساختماني مورد استفاده قرار مي گيرند. اين موضوع دلايل مختلفي دارد كه از جمله گستردگي بيشتر ، رنگ جذابتر ، يكنواختي بافت ، نظم بيشتر ساخت و دوام بيشتر را مي توان نام برد. ساير سنگهاي آذرين نفوذي ، گاهي اوقات به علت در دسترس بودن يا زيبايي مورد استفاده قرار مي گيرند.
سنگهاي آتشفشاني مصرف محدودتري از انواع نفوذي دارند. برخي از آنها نسبتا سست و متخلخل اند و لذا تنها در شرايط اقليمي مناسب مي تواننند مصرف شوند.
ادامه مطلب
سرب ، عنصرشيميايي است که در تناوبي جدولبا نشان Pb و عدداتمي 82 وجود دارد. سرب ، عنصري سنگين ، سمي و چکشخوار است که داراي رنگ خاکستري کدري ميباشد. هنگاميکه تازه تراشيده شده ، سفيد مايل به آبي است، اما در معرض هوا به رنگ خاکستري تيره تبديل ميشود. از سرب در سازههاي ساختماني ، خازنهاي اسيد سرب ، ساچمه و گلوله استفاده شده و نيز بخشي از آلياژهاي لحيم ، پيوتر و آلياژهاي گدازپذير ميباشد. سرب سنگينترين عنصر پايدار است
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ لوتتيوم (Lutetium):
لوتتيوم، عنصر شيميايي است که در جدول تناوبي داراي نشان Lu و عدد اتمي 71 مي باشد. لوتتيوم که عنصر فلزي گروه عناصر خاکي کمياب است، در طبيعت معمولا به همرا ه ايتريم يافت مي شود و گاهي اوقات در آلياژهاي فلزي بکار رفته و در فرآيندهاي مختلف، نقش کاتاليزور دارد.
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ ايتربيوم (Ytterbium):
ايتربيوم يکي از عناصر شيميايي جدول تناوبي است که نماد آن Yb و عدد اتمي آن 70 مي باشد. فلزي سبک و براق است که از عناصر کمياب زمين بوده و در گروه لانتانيدها قرار دارد و در معادن Monazite Gadolinite و xenotime يافت مي شود. گاهي اوقات از اين عنصر با ايترويم و ديگر عناصر هم خانواده اش در فلزات خاصي استفاده مي شود. ايتربيوم مخلوطي از هفت ايزوتوپ پايدار است.
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ توليوم (Thulium):
توليوم، عنصر شيميايي است که در جدول تناوبي داراي نشان Tm و عدد اتمي 69 مي باشد. توليوم، عنصري لانتانيدو داراي حداقل فراواني در بين عناصر خاکي کمياب است؛ با فلز آن که داراي درخشش نقرهاي رنگي است، مي توان به راحتي کار کرد و با چاقو بريده مي شود. همچنين دربرابر فرسايش در هواي خشک تا حدي مقاوم بوده، از خاصيت انعطاف پذيري خوبي برخوردار است. توليوم بصورت طبيعي کلا از ايزوتوپ پايدار Tm-169 ساخته مي شود.
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ اربيوم (Erbium):
اربيوم، در جدول تناوبي با نشان Er مشخص مي شود، داراي عدد اتمي 68 مي باشد. اربيوم، فلز کمياب خاکي لانتانيد و نقرهاي رنگي است که به همراه چندين عنصر کمياب ديگر در گادولينيت معدني در Ytterby واقع در سوئد وجود دارد
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ هولميوم ( Holmium):
هولميوم، عنصر شيميايي است که با نشان Ho و عدد اتمي 67 در جدول تناوبي وجود دارد. هولميوم در گروه لانتانيدها قرار داشته، عنصري فلزي، تا حدودي نرم وچکش خوار و به رنگ سفيد خاکستري است. هولميوم در هواي خشک و در دماي اطاق، عنصري پايدار مي باشد. اين فلز خاکي کمياب درکانيهاي مونازيت و گادولينيت وجود دارد
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ ديسپروزيوم( Dysprosium)
ديسپروزيم، عنصر شيميايي است که با نشان Dy و عدد اتمي 66 در جدول تناوبي قرار دارد.
ادامه مطلب
عناصر کمياب زمين، عنصرهاي 58 تا 71جدول تناوبي را تشکيل ميدهند و جزو عناصر واسطه داخلي مي باشند. وجه تسميه لانتانيدها از عنصر 57 جدول يعني لانتان(La)گرفته شده است. بايد توجه داشت که خواص شيميايي اين دسته از عناصر مشابه خواص لانتان مي باشد. در واقع اطلاق نام عناصر نادر يا کمياب، از آنجائيکه اين عناصر نه کميابند و نه به آن دسته از اکسيدهاي خاکي مانند(اکسيدهاي)آلومينيوم، زيرکونيوم و ايتريوم تعلق دارند، غلط مصطلح است. زماني که نخستين اعضاي اين گروه براي اولين بار کشف شد، بصورت اکسيد مجتمع گرديده بودند و از آنجايي که اين اکسيدها تا اندازهاي به اکسيدهاي کلسيم، منيزيم و آلومينيوم که بعدها به آنها عنوان اکسيدهاي خاکي اطلاق گرديد شباهت دارند، لذا اين عناصر به نام عناصر کمياب معروف گرديدند. در هر صورت بايد توجه داشت که سريوم در پوسته زمين بسيار فراوان تر از سرب بوده و نيز ايتريم از قلع بسيار فراوانتر است و حتي بايداذعان نمود که کمياب ترين خاکهاي کمياب، به استثناي پرومتيم، بسيار از عناصر گروه پلاتين فراوانترند.
مهمترين کاني هاي عناصر کمياب عبارتند ازمونازيت، زنوتيم، بستناسيت. معمولااين مواد بوسيله اعمال مکانيکي مانند شناورسازي و يا استفاده از روشهاي مغناطيسي تغليظ ميشوند. سپس لانتانيدها در حالتيکه بصورت کانيهاي فسفات يا سيليکات مي باشند، بوسيله اسيد مورد شستشو قرار مي گيرند. برخي از کانيها مانندکولومبوتانتالات ها با کربن حرارت داده شده و يا تحت تاثير کاستيک قوي قبل از سنگ شويي قرار داده ميشوند.
◄ تربيوم (Terbium)
تربيوم، عنصر شيميايي است که در جدول تناوبي داراي نشان Tb و عدد اتمي 65 مي باشد.
ادامه مطلب
کاني عبارت است از عناصر يا ترکيبات شيميايي طبيعي جامد ، همگن ، متبلور و ايزوتروپ با ترکيبات شيميايي نسبتاً معين که در زمين يافت ميشود. خواص فيزيکي کانيها در حدود مشخص ممکن است تغيير نمايند. کانيها به صورت اجسام هندسي با ساختمان اتمي منظم متبلور ميگردند که به آن بلور ميگويند. اگر بلور يک کاني را به قطعات کوچک و کوچکتر تقسيم نماييم سرانجام به کوچکترين جزء داراي شکل هندسي منظم خواهيم رسيد که آن را واحد تبلور ، سلول اوليه و يا سلول واحد بلور مينامند. از کنار هم قراردادن واحدهاي تبلور شبکه بلور که سازنده اجسام متبلور است ايجاد ميگردد..
بيش از 4000 گونه کاني توسط انجمن جهاني کانيشناسي (ima) شناسايي شده است. از اين تعداد، 150 کاني را ميتوان جزو کانيهاي معمول و 50 کاني را ميتوان از کانيهاي تا ندازهاي کمياب بشمار آورد. بقيه آنها کانيهاي کمياب يا بسيار کمياب هستند.
ادامه مطلب
◄ کانيهاي اصلي طلا
كالاوريت Calaverite با فرمول Au Te2
اين كاني طلا در سيستم مونوكلينيك متبلور شده و به صورت منشورهاي تيغه اي و شيار دار، غالبا دوقلو و توده هاي دانه اي پيدا مي شود. رنگ اين كاني از زرد برنزي تا سفيد نقره اي متغير است. خط اثرش خاكستري مايل به زرد تا خاكستري متمايل به سبز است. سختي اش 5/2 تا 3 و وزن مخصوصش 31/9 مي باشد. كالاوريت فاقد رخ بوده و كدر و شكننده است. اين كاني داراي جلا ي فلزي مي باشد. در اسيد نيتريك گرم حل مي شود و طلاي فلزي در محلول قرمز آزاد مي سازد. اختلاف آن با پيريت، سختي كمتر و داشتن بلورهاي طويل است. قابل ذكر است كه مقدار طلاي كالاوريت تا 44% مي رسد. اين كاني معمولا در رگه هاي هيدروترمال حرارت پائين تشكيل مي شود.
ادامه مطلب
اولين بار تئوفراستوس (Theophrastus) که از شاگردان ارسطو بود در کتاب خود بنام درباره سنگها به ماده بدون نامي، شبيه چوب پوسيده که در اثر اختلاط با نفت مي سوزد، بدون آنکه آسيبي ببيند در 300 سال قبل از ميلاد اشاره کرده است که بعد ها اين ماده آزبست نام گرفت. در ساختمان آزبست، پنبه کوهي يا پنبه نسوز عناصري مانند سيليس، منيزم و آهن وجود دارد. آزبست در طبيعت به رنگهاي سفيد، قهوه اي و آبي به چشم مي خورد.
ادامه مطلب
آشنايي با بلورشناسي
بلور شناسي ، علم مطالعه بلورهاست. با ارائه روشي براي توضيح چگونگي تعيين خواص فيزيکي ماده از روي سطح آن ، يعني اصل تقارن بلور شناسي بصورت علمي مستقل در آمد. در دهه 1880 ، فيزيکدانان شواهد کافي گرد آورده بودند که پديدههاي مختلفي از قبيل در شکستگي ، انبساط گرمايي ، وقف الکتريسيته و پيزو الکتريسيته را بايد با استفاده از شکل بلور توضيح داد. براي مطالعه بلورها روشهاي مختلفي وجود دارد که از مهمترين آنها بلور شناسي توسط اشعه ايکس و روشهاي پراش الکترون.
◄ سير تحولي بلورشناسي:
مطالعه بلورها به دوران يونانيها و روميها و مطالعات کوارتزهاي گوناگون ، توسط ننوفراستو و پلينيو ، باز ميگردد. در سده هفدهم نخستين تلاشها براي توصيف نظم ساختاري بلورها به عمل آمد. رابرت هوک اظهار داشت که مشکل کوارتز را با فرض اين که کوارتز از آرايش تناوبي کرههايي تشکيل شده باشد، ميتوان توضيح داد. کريستيان هويگنس به منظور توصيف پديده دو شکستي نور ، فرض کرد که کلسيت از آرايش تناوبي بيضيهاي دوار تشکيل شده است. در سال 1784 ، ژنه ژوست هادي اين فرض را مطح کرد که در بلورها مولکولها در گروههايي به شکل متوازي السطوح قرار گرفتهاند. در آرايش فضايي اين گروهها ميتواند شکل بلوري ماکروسکوپيکي مشاهده شده را توضيح دهد.
ادامه مطلب
کاني عبارت است از عناصري يا ترکيبات شيميايي طبيعي جامد، همگن و متبلور با ترکيبات شيميايي نسبتاً معين که به صورت اجسام هندسي با ساختمان اتمي منظم متبلور ميگردند که به آن بلور ميگويند. با توجه به همگن بودن شيميايي کانيها ، ترکيب آنها را ميتوان بوسيله فرمول نشان داد. براي معرفي کانيها علاوه بر فرمول آنها ، تمام خواص فيزيکي مانند خواص نوراني ، الکتريکي ، مقاومت ، سختي و بالاخره خاصيت بلورشناسي نيز مورد بررسي قرار ميگيرد. بيش از 4000 گونه کاني توسط انجمن جهاني کانيشناسي (ima) شناسايي شده که از اين تعداد، 150 کاني را ميتوان جزو کانيهاي معمول و 50 کاني را ميتوان از کانيهاي تا اندازهاي کمياب بشمار آورد. بقيه آنها کانيهاي کمياب يا بسيار کمياب هستند. • خواص فيزيكي: كه مهم ترين آنها عبارتند از شكل رخ، سطح شكست، سختي، وزن مخصوص، جلا و شفافيت، قابليت ذوب و... |
◄ کاني شناسي تاريخچه کاني شناسي | خواص عمومي | کاني شناسي توصيفي | شفاييت کاني | رنگ کاني | رنگ خاکه | شيمي کاني | جلاي کاني | سختي | وزن مخصوص | رخ کاني | سطح شکست | ضرايب شکست نور | هدايت گرما در کانيها | رسانش کانيها | خاصيت مغناطيسي ◄ دسته بندي کانيها گروه پلاتين | کاني بريل | ورميکوليت | گروه فناسيت | گروه اليوين | گروه گارنت | گروه Al2SiO5 | گروه هوميت | گروه اپيدوت | گروه پيروکسن | گروه پيروکسوييد | گروه آمفيبول | گروه سرپانتين | گروه کانيهاي رسي | گروه ميکا | گروه کلريت | گروه SiO2 | گروه فلدسپار ◄ بلور شناسي آشنايي با بلورشناسي | خواص بلورها | انواع بلورها | دستگاههاي بلورشاختي | بلورشناسي نوين | آزمايش XRD | آزمايش XRF ◄ سنگ شناسي گابرو | کائولن | الماس | سنگهاي اولترامافيک | كيمبرليت ها | گرانيت | فيروزه | عقيق | سنگهاي كربناته | ساخت سنگهاي آذرين | سنگ هاي رسوبي ◄ عناصر کمياب منابع و کاربدها | لانتانيوم | ايتربيوم | ايتريوم | لوتتيوم | ساماريوم | پرومتيوم | ديسپروزيوم | هولميوم | اربيوم | توليوم | تربيوم | گادولينيوم | پراسئوديميوم | سريوم | اروپيوم | نئوديوم
|
ادامه مطلب
نفلين سينيت به علت ارزش فوق العاده اى که در صنعت دارد (صنايع آلومينيوم، شيشه و سراميک پلاستيک و کائوچو، تهيه پشم و شيشه معدنى، کود شيميايى و …) در اکثر کشورهاى دنيا مورد توجه فراوان قرار گرفته است.
سنگ مزبور از يک طرف در کشورهايى که فاقد ذخاير غنى از بوکسيت هستند (شوروى، کره شمالى و …) به عنوان منبعى مهم جهت توليد آلومينا و از طرف ديگر در کشورهايى که از لحاظ منابع بوکسيت غنى بوده و يا بوکسيت ارزان در دسترس دارند (کشورهاى غربى، آمريکا، کانادا) به دليل فراوانى مقدار آلکالى در صنايع شيشه و سراميک کاربرد فراوان دارد.
استفاده از نفلين سينيت جهت توليد آلومينا فقط در کشورهاى شوروى صورت مى گيرد (اخيراٌ کشور کره شمالى نيز اقدام به تاسيس يک کارخانه توليد آلومينا از نفلين نموده که به زودى به مرحله توليد خواهد رسيد. کشور هاى مکزيک و برزيل نيز در حال بررسى و توليد آلومينا از نفلين مى باشند). اين کشور از سال 1932 ميلادى کار بر روى نفلين جهت توليد آلومينا را شروع نموده و در سال 1941اولين کارخانه توليد آلومينا به نام «ولخوف» را بر اساس ماده خام نفلين تاسيس نمود که توليد اقتصادى آن از سال 1951 بر اساس سالانه 50 هزار تن آلومينا آغاز گرديد.
ادامه مطلب
براي هر ايراني نام فيروزه تداعيگر معدن فيروزه نيشابور است معدني كه پس از 7 هزار سال هنوز چراغي روشن دارد قديميترين تراش از فيروزه معدن نيشابور مجسمهاي به شكل يك گوساله است كه حدود 7 هزار سال قدمت داشته و هماكنون در موزه ايران باستان نگهداري ميشود. فيروزه ايراني در دنيا آنچنان شناخته شده است كه براي سنجش كيفيت ساير فيروزهها اين سنگ قيمتي كشور بهعنوان مقياس به كار گرفته ميشود. معدن فيروزه نيشابور در 45 كيلومتري شمال غرب اين شهرستان در جاده قديم سبزوار و در روستايي به نام «معدن» قرار گرفته است. با وجود گذشت هزاران سال از استخراج اين معدن هنوز بهرغم توسعه علم اكتشاف در ايران اكتشاف معدن فيروزه نيشابور همچنان مسكوت مانده و عملا اقدامي انجام نشده است. اين معدن از گذشته توسط بوميهاي منطقه به استخراج رسيده و روش استخراج نيز سينه به سينه در اختيار اهالي روستاي معدن قرار گرفته است.
ادامه مطلب
دياتوميت ها، سنگ هاي رسوبي متشكل از ذرات ريز و بي شكل سيليسي مي باشند كه در اثر مكانيزم تجمع پوسته يا اسكلت هاي فسيل شده جلبك ها و گياهان و جانوران ميكروسكوپي و تك سلولي به نام دياتومه تشكيل شده است، اطلاق مي شود.
از نظر واژه شناسي، الفاظ دياتوميت يا خاكهاي دياتوميتي و كيزلور همگي كاربرد داشته و شناخته شده هستند. مولر نيز نوعي خاك دياتوميتي است كه داراي رسهاي پلاستيك ميباشد. واژه تريپولي اغلب مترادف دياتوميت به كار ميرود ولي در واقع تريپولي نوعي رسوبات سيليكاتي بسيار ريز دانه است كه به عنوان ساينده كاربرد دارد و منشا و بقاياي گياهي را ندارد. در مناطقي در ليبي و الجزاير (در نزديكي بندر تريپولي) به اشتباه به دياتوميت تريپولي گفته ميشود. همچنين به ندرت واژه ميرشام نيز براي توصيف دياتوميت استفاده شده كه در حقيقت مير شام نوعي رس است كه اصلاً منشا فسيلي دارد.
از نقطه نظر زمين شناسي اقتصادي، واژه دياتوميت به رسوباني از تجمع اسكلت سيليسي دياتومهها اطلاق ميشود كه ضخامت كافي جهت استفاده داشته باشند و بيشتر در كمربندهاي افيوليتي رخنمون دارند.واژههاي ديگري كه به تجمع بقاياي دياتومههاي داراي ناخالصي بيشتر هستند اطلاق ميشود عبارتند از: دياتوميت رس دار، رس دياتوميت دار و يا خاك دياتوميتي.
ادامه مطلب
ورميكوليت نام عمومي گروهي از سيليكاتهاي آلومينيوم فرومنيزيم دار بوده كه از نظر شيميائي مشابه اسمكتيت هاي تري اكتائدر و از نظر ساختمان مشابه تالك ميباشد.ورميكوليت ها از نظر بار الكتريكي و خاصيت تورم پذيري در حد واسط ميكاها و اسمكتيت ها قراردارند. ورميكوليت تحت تاثير شوك حرارتي (حدود 800 درجه سانتي گراد) حدود 20 تا 40 برابر حجم اوليه افزيش حجم يافته و ورقه ورقه ميشود و تا نزديكي نقطه ذوب يعني 1350 درجه سانتيگراد خاصيت نسوزندگي بسيارخوبي از خود نشان ميدهد.ماده معدني ورميكوليت بعد از استخراج از معدن واقع در منطقه كليبر به كارخانه فراوري جهت پرعيارسازي ،انبساط و دانه بندي واقع در نزديكي معدن حمل ميشود.مشخصات فيزيكي و شيميائي ورميكوليت خام و فراوري شده درجداول زير ارائه گرديده است:
ادامه مطلب
در بسياري از فرهنگهاي قديم و جديد ، از فيروزه به عنوان سنگي مقدس و طلسم خوشبختي و خوش شانسي ياد شده است. صنايع دستي ساخته شده از فيروزه نير كه در طي كاوشهاي باستانشاسي در كشور مصر ، در مقبره هايي مربوط به سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح يافت شده است ، قديمي ترين گواه بر اين مطلب است و نشان مي دهد كه مصريان باستان ، فيروزه را گوهري معنوي و مقدس مي دانستند.
پادشاهان ايران باستان ، از گوهرهاي آبي آسماني مانند فيروزه ، براي تزئينات دست و گردن استفاده مي كردند و براين باور بودند كه اين گوهر خوش رنگ آنها را در برابر مرگ غير طبيعي يا به قولي ، «اجل معلق » محافظت خواهد كرد از اين رو تغيير رنگ گوهرهاي به كار رفته در گردن بندها و دستبندهاي آنها ، خوش يمن نبوده و علامت خطري براي شخص استفاده كننده از آن به شما مي رفت ، اما امروزه بر كسي پوشيده نيست كه عواملي همچون نور٬ مواد آرايشي ، گرد و غبار و چربي و ميزان HP پوست و برخي عوامل شيميايي ديگر ، باعث تغيير رنگ فيروزه مي شوند كه هيچ كدام از آنها نيز زنگ خطري براي استفاده كننده از اين سنگ قيمتي و زيبا نيست.
استفاده از نگين فيروزه همراه با رشته هايي از مرواريد در تزئين عمامه ها به منظور حفاظت از شخص و مصونيت از چشم زخم و همچنين آرايش دادن خنجرها و زين اسبان و شتران با اين سنگ به منظور طلسم يكي ديگر از رسم ها و كاربردهاي متداول اين گوهر آسماني در نزد پيشينيان بوده است.
ادامه مطلب
خواص درمانی سنگها (نام سنگ بر حسب انواع بیماری)
دفع انرژی منفی، یونیزه کردن هوا، پاکسازی، محیط، رفع خستگی و افسردگی، ایجاد آرامش و سلامتی، کاهش مشکلات تنفسی و گرفتگی سینوسه
ادامه مطلب